موها بازُ آزاد , شومیز بر تن.گاهی از استرس نتایج نهایی بر خود میلرزد ... دقایقی بعد به هیچ وَرَش نیست و به نوشیدن دمنوشش ادامه میدهد.
کتابی که میخواند سرشار از دیوانگی و بی ثباتیست!ولی از بی حوصلگی به خواندن ادامه میدهد.
گاهی به نقطه ای خیره میشود و به چیزی هم فکر نمیکند!فقط خیره میشود.این حرکت را از "حشمت" یاد گرفته!
برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 241