•717

ساخت وبلاگ
چند وقت پیش حدود 4 صبح میونِ خوابُ بیداری یهو از جام پریدمُ و رفتم سراغ دفتر و جامدادیم و شروع کردم به نوشتن یه سری داستانای کوتاه.خیلی برام عجیبه تا به حال برام پیش نیومده بود ...

در اینکه من عاشق نوشتنم شکی نیست ولی هیچوقت توی داستان نویسی از خودم اشتیاق نشون ندادم!دوست نداشتم  ... یادمه یه مدت شعر نو میگفتم.دفترشو هنوز دارم ... اون موقع ها,دوران راهنمایی شاملو میخوندم و خیلیاشو حفظ بودم ... الان فقط "عشق عمومی" یادمه . :) همیشه از بقیه یه چند سالی جلو ترم :)))

پ.ن:یه قسمتایی رو با هشتگِ : از جمله خاطرات یک جادوگر اصیل زاده , توی وبلاگم مینویسم/.


#مود نوشت, نوستالژیک نوشت
+ نوشته شده در  شنبه چهارم شهریور ۱۳۹۶ساعت 15:0  توسط گیله دُختر  | 
خآکستری نوشت های گیله دختر...
ما را در سایت خآکستری نوشت های گیله دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 18:54