من چقدر دوست دارم این کتابُ! ^_^
مثلا با خودم قرار گذاشتم تا ساعت یک خواب باشم.پس حدوداً ساعت 11 نتُ خاموش کردمُ چپیدم توی کتاب و غافل از این دنیا!به خودم اومدم دیدم ساعت نزدیک 3 صبحه و یه دستم کتابه و روی لباسم خرده های خوراکی ریخته:)) نامبرده خیلی پیسِه شیکم* است!
ولی تونستم امروز صبح یه ساعت زودتر از معمول بیدار شم!خودش پیشرفتی بود! :)) ^^
*شکمو :')
برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 179