درسته که سرده اما هنوز احساس میکنم زوده که که شلوار بپوشم و خیلی منطقی (!) شومیزُ شلوارکُ جوراب میپوشم :)) #خوشتیپ_ترین :))
یه چند روزی نتونستم بنویسم .. درگیر کارای دانشگاه بودم که هیچ فاکینگ وقت تمومی نداره :|
5 مهر هم که یه کوچولوی سرخُ ریزه میزه وارد خانوادمون شد به اسمِ "آقا پویان" که البته من هنوز هاشم صداش میکنم :)) از کیوت بودنش که نگم ^ـ^برای اومدنش خیلی اشتیاق داشتم حتی روز تولدش رفتم بیمارستان تا جزو اولینایی باشم که میبینمش. ^ـــ^
ناگفته نماند که با دیدن صحنه های قبل و بعد زایمان همچنان بر تصمیمِ بچه دار نشدنم استوار موندم :/ . عاح!!! -ــ-
برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 198