یکی از بچه ها (مریم) صبح پی ام داد من زود رسیدم شما ها کجایین؟
منم زود رسیده بودم و خوشحال شدم یکی اومده.پی ام دادم که تو کجایی؟بیا کنار بورد.
که دیدم مظلومانه داره میاد و رفتم پیشش.کم کم اضافه شدیمُ خیلی حرف زدیم با بچه ها یهو دیدیم شدیم یه گروه 5 نفره.
با هم رفتیم سلف؛من سالاد آورده بودم . به اونا هم گفتم وِجِترین اَم! :))) حالا بیا و ثابت کن که نیستم!:))
بعد از ناهار هم رفتیم کتاب خریدیم و یکم دور زدیمُ عکس گرفتیم.^_^
فکر میکردم خیلی سختم باشه امروز ولی معرکه بوووود! ^___^
برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 199