یادمه دو سه ساله بودم ، خونه ای که اون زمان توش زندگی میکردیم حیاط بزرگی داشت .
بابام برام تاب درست کرده بود و به درخت اول حیاط وصلش کرده بود و توی باغچه ی جلوی خونه برای مامانم آفتابگردون کاشته بود خآکستری نوشت های گیله دختر...
برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 122