•629

ساخت وبلاگ
مدرسه هم برای همیشه تموم شد ... توی راه که بودم داشتم فکر میکردم چی دارم که بنویسم واسه ی روز آخر ... خالی بودم ... شاید واسه بعد ... اما یهو همه ی خاطراتم اومد جلوی چشمام.بحثِ تموم شدن دبیرستان و پیش دانشگاهی نیست،بحثِ تموم شدن یه دوره ی عظیم از زندگیه.12 سال ... !داری میای خونه با خودت میگی این آخرین باره این یونیفرم زشت و کلفتُ میپوشم.این آخرین باره که توی آفتاب بعد از امتحان از مدرسه میرم خونه.دیگه میمونی و یه دنیا عادت.هنوز رخت آویز لباس مدرسه ات توی کمده.هنوزم شبا میخوای بخوابی مردد میشی ساعت رو بذاری رو 6:45 دقیقه یا نه؟دستت میره که به دوستات پی ام بدی کدوم درسا حذفه؟چه درسی پرسشه؟میری روی کانتکات ... یکیشون از شهر رفته یکیشون ازدواج کرده یکیشون شاغله ...

موقع امتحانا ... آواز خوندن روی پل رو گذر ... خنده های بلند و از ته دل ... خیره شدن توی آرایشگاه ها و بانک ها ... (اشک هایش را پاک میکند ...)

غر زدن واسه این که دبیر تاریخ بخاطر پا درد نمیاد طبقه بالا و ما هی هر هفته باید بریم کلاس بچه های سوم تجربی ... دبیر عربی که هیچی حالیش نبود و کلاسای آخر یا خواب بودی یا جک میگفتی که بغل دستیت بخنده ... دبیر جغرافیا که مثه مادر میموند برای همه ... لبخندای دوست داشتنی ... دبیر ادبیات که از رشت میومد بدون آرایش خیلی خوشگل بود.(سرش را به دستش تکیه میدهد و فکر میکند).

دبیرستان دو حالت داره یا بهترین سالهای زندگیت میشه یا بدترین .انتخاب و ساختنش با خودته.اگه هنوز توی این دوره هستین نهایت لذت رو ببرید و تک تک خاطرات خوبتون رو بنویسید و ثبت کنید.

دوباره ذهنم خالی شد ... اما میدونم باز میام و مینویسم /.

پ.ن:امروز زهرا ساعت یک ظهر بلیت داشت ...

تابستون کوتاهه - زدبازی


#آخرین روز مدرسه 96, 3, 17
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:37  توسط گیله دُختر 
خآکستری نوشت های گیله دختر...
ما را در سایت خآکستری نوشت های گیله دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ixo-memories-xoe بازدید : 215 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 14:24